❤ تولد پریا جونم ❤
پریا جووووووووونم
فوووووووت …..
فووووووووت ….
فوووووووت …..
فووووووووت …
فوووووووت ….
بیا شعما رو فوت کن !!!
تولدت مبارک !!!
تولدت آغاز زیباییها ست
هزاران گل یاس سپید تقدیمت میکنم
الهی جاده زندگیت هموار
آسمان چشمانت صاف و دریای دلت همیشه آرام و زلال باشد
و هیچ وقت از دنیا خسته نباشی . . .
تولدت مبارک
پریا جونم
سالگیت مبارک
پنج شنبه تولد پریا بود به همراه خاله ریحانه و دایی
به قزوین رفتیم دیر رسیدیم ولی خیلی خوب بود حسابی خوش
گذشت تو و نیکان و پریا به افتاده بودین چیکار میکردین صد بار دایی شمعها
رو روشن کرد شما هی فوت کردین آخر جلوی دهن شما رو گرفتیم
تا پریای بیچاره تونست شمعش رو فوت کنه بعد هم دوباره
برای شما روشن کردیم که عقده به دل نمونید حسابی
نیکان رو اذیت کردی اونم برای دفاع از خودش
جیغ میزد اونم از نوع بنفشش
خاله زحمت کشیده بود و برای شما هم کادو گرفته بود
تا شما هم خوشحال بشیدبعد از خوابیدن شما بچه ها من و
خاله ها و زندایی تا 4 صبح بیدار بودیم و حرف میزدیم صبح تنهایی رفتم
به خاله رباب سر زدم آخه عرفان مریض بود تو رو با خودم نبردم بعد از ظهر
رفتیم پارک شما بچه ها رو سپردیم به باباهاتون و خودمون 4 تایی رفتیم
سینما4 بعدی کلی جیغ زدیم من وقتی اومدم بیرون صدام گرفته بود
ولی حسابی کیف کردیم خدایی بعد از مدتها بهم خوش گذشت
آخر شب به سمت تهران راه افتادیم که تو ترافیک گیر
افتادیم و ساعت 3 رسیدیم خونه
واما عاشق آهنگ ناری ناری ومیحانه میحانه (امید جهان )هستی
جدیدا کار بد که میکنی میری قایم میشی مثل دیروز که رفته بودی برنجها
رو ریخته بودی زمین و داشتی با جارو دستی جمعشون میکردی تا
منو دیدی رفتی قایم شدی یکی از دندونات یه کوچولو سوراخ
شدم بردمت دکتر گفت باید عصب کشی بشه حالا موندم
که چیکار کنم میای محکم منو بغل میکنی و میگی
مامانی زیاد دوست دارم منم حسابی حال
میکنم عاشق توت فرنگی و دسر دنت هستی
با هم کلاس ژیمناستیک میریم اما اصلا حرف مربی
رو گوش نمیکنی و کار خودت رو میکنی روزای ژیمناستیک
اینقدر خسته میشی ساعت 9 شب میخوابی و من کلی کیف میکنم
شبا تو خواب خیلی حرف میزنی تازه قهقهه هم میکنی یه روز ظهر هم
با گریه بلند شدی گفتی عرفان منو زد یه بار هم دستت رو تو خواب گاز گرفته
بودن به دستت که دست میزدم میگفتی درد میکنه ..........
ماهانی زیاد زیاد دوست دارماااااااااااااااااااااااا
پی نوشت ١:
دوست نداشتم اینو بنویسم ولی ٥شنبه سالگرد از دست دادن مامانمه
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را
برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن ها
تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین
شرایط همدم تو باشد .
مادر عزیزم روحت شاد
اینم پریاجونم