ماهانماهان، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

ღღ نازدار مامانش ღღ

چهل روز گذشت

1390/6/2 16:48
نویسنده : مامان
2,938 بازدید
اشتراک گذاری

 


چهل روزه که من بابا ندارم

چهل روزه که تاج سر ندارم

بگذار آهسته بگویم تا ابرهای آسمان هم نشنوند
دلم برای صورت مهربونت ،نگاه پر مهرت ،
دست مهربونت ،
حرفهای شیرینت ،آوازهای قشنگت تنگ شده ......

بابای خوبم دلم خیلی گرفته ،وقتی بودی حرف دلمو بهت میگفتم ،
تو هم بهترین رازدارم بودی
اما افسوس که دیگه بابایی ندارم .........
هیچ وقت دیدن صورت مهربونت رو برای آخرین بار فراموش نمیکنم
حالا میفهمم
که چه نعمت بزرگی رو از دست دادم
بابای خوبم آنروز که بدن پاکت و به خاک سپردیم دوست
داشتم منو به جای تو میذاشتن
آخه تو عزیز همه بودی ،مهربون بودی.........
بابا جونم هر جا میرم پیدات نمیکنم ،صدات و دیگه نمیشنوم ،
نوازش دستت و دیگه حس نمیکنم

زندگی بدون تو مثل کندوی بی زنبوره ،مثل آسمون بدون خورشیده ،
رفتی مهر و محبت رو هم با خودت بردی ولی یادت
رو از دل ما نتونستی ببری .......

بی تو هوای خونه چه قدر بارونیه ،به تو پرنده ها قشنگ نیستن ،
گلها عطر خوبی ندارن ،خونه رنگ همیشگیشو نداره ،
بدون تو قلبم شکست از دست خیلی ها .......

مادر شوهر ،خواهر شوهرم که تو مراسمت هم نیومدن گفتن
کسی به ما محل نداده
آخه بابایی الان وقت گله کردنه
الان که من پشتیبان بزرگ زندگیمو از دست دادم ،الان که
بزرگترین غم دنیا رو دارم
اون موقع که بودی همش بهم
دلداری میدادی الان کی بهم دلداری بده

کی بگه خدا بزرگه ،صبر داشته باش ..........
بابا ای دریای خوبیها بیا و خونه دلم و پر از مهر و محبت کن
بیا و با نوازش دستت مرهمی شو برای زخمهای دل من ...
بابای مهربونم هر روز با بوییدن پیرهنت دلم آروم میگیره ،
با بوسیدن عکست قلبم تسکین پیدا میکنه

اما پدر خوبم ما نامت را با قلم زرین در صفحه گلگون شده قلبمان نوشتیم
و یادت را قاب کرده و به دیوار آن آویختیم .........

روحت شاد ای پدرم


پی نوشت :دوستان خوبم قصد نداشتم ناراحتتون کنم
اما دلم بد جوری برای بابام تنگ شده بود از این طریق
خواستم یه کم سبک بشم

از همه شما معذرت میخوام ............

التماس دعا


شکلک های شباهنگ Shabahang- Roses

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (61)

مامان وانیا
2 شهریور 90 16:58
چون سایه ی رب بر سر ما سایه پدر بود برسایه ی رب در صحف همسایه پدر بود ایزد چو بفرمود که او رب صغیر است در دفتر عشق آیه و سرمایه پدر بود
مامان پارسا جون
2 شهریور 90 17:20
سلام عزیز دلم دوست گلم
تو رو خدا اینقدر ناراحت نباش.به خدا خیلی دلم گرفت.از ناراحتیت خیلی نارات شدم گلم.
اینو بدون که پدرت از اون دنیا هم هواتو داره و دل نگران توست . کدوم پدر و مادریه که نگران فرزندش نباشه حتی توی اون دنیا.
بزرگترین و بهترین پشتیبان تو توی زندگی فقط خداست...

آنان که با فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست ، چرا که جاودانند



ممنونم از لطفت عزیزم
مامان آتین
2 شهریور 90 18:13
بازم تسلیت عزیزم خدا بهت صبر بده
مامان شازده کوچولو
2 شهریور 90 19:12
سلام عزیز دلم خدا رحمتشون کنه دوست من الان به این فکر کن که هر عمل نیکت برای پدرت حسنه محسوب میشه مطمئنا انسان در کنار معبودش به آرامش میرسه روح پدرتون شاد
مامان زهرا نازنازی
2 شهریور 90 19:29
خدا رحمتشون کنه درکتون میکنم. امیدوارم خدای مهربون بهتون صبر بده
مامان گیسو
2 شهریور 90 19:39
تسلیت می گم دوست نازنینم ان شاا... آخرین غمت باشه گلم
مامانه میکاییل
2 شهریور 90 22:23
الهی قوربونت برم درکت می کنه اما خوبیه دنیا اینه که می گذره و پوسته آدمو کلفت می کنه ، روحش شاد باشه ان شالله خدا همسرت و ماهان جونمو واست همیشه سالمو زنده نگه داره


راست میگی عزیزم
مامان علي
2 شهریور 90 22:43
الهي بميرم نرگس جون.قلبم درد گرفت با نوشته ات خدا بيامرزه پدرتو مطمئنم آدم مهربون و خوبي بوده (از دختري كه تربيت كرده معلومه)روحش شاد باشه .به اين فكر كن كه الان جاش خيلي بهتر از ماست ولي دعاي خيرش حتما هميشه باهاته واقعا براي اونايي هم كه به جاي دلداري نمك رو زخم آدم مي پاشن متاسفم.فكر نمي كنن يه روزي هم خودشون به همدردي نياز دارن.شكلك عصباني نبود بزارم
رز
2 شهریور 90 22:46
سلام عزیزم خدا رحمتش کنه اشک اجازه نمیده نمی تونم چیزی بگم خدا صبرت بده از اون بابت هم خودتو ناراحت نکن تمومشون مثل هم هستند و درک ندارند خدا ماهانی رو برات نگه داره


چشم حتما
مامان حسنی
3 شهریور 90 0:33
سلام عزیزم هرچه می خواهددل تنگت بگو همه درک میکنن خدا رحمتشون کنه وبهشت برین مکانشون باشه مطمئن باش مرحوم پدرتون هم به یادتون هستن ونگران بچه ها شون الهی غم آخرتون باشه ودیگه توی زندگیتون غصه نبینید


ممنونم گلم
مامان روژین
3 شهریور 90 0:37
سلام عزیز دلم . شرمنده ام نمی دونستم . الهی که خدا بهت صبر بده . می دونم چی میکشی . واقعاً درکت میکنم . جون خودم وقتی 16 سال داشتم بابام رواز دست دادم . می دونم که هیچ کس و هیچ چیز نمی تونه رو زخم دلت مرهم بگذاره . مواظب خودت و ماهانی باش و بچه اشکها و بی قراریهات رو ببینه مثل خودت بی قرار میشه . خدا روی بابت رو شاد کنه . الهی که تو آرامش باشه . تا می تونی اشک بریز و خودت رو خالی کنه . نذار غمباد بگیری که داغون میشی . می بوسمت گلم .


مرسسسسسسسسسسسی
مامان ایلیا
3 شهریور 90 3:03
مامان ما هان عزیز با تموم وجودم احساستونو دلتنگی تو نو بغضی که توی تموم وجودتونه و کاریش نمی شه کرد همه همه را خیلی خوب درک می کنم.عزیزم رفتن و نبودن اون عزیزایی که عجیب آرامش می دن به وجود آدم بی نهایت سخته ولی باور کن اونا هستن توی تک تک لحظه ها حضور مهربونشونو حس می کنی باور کن عزیزم اونا اگر هم پیش ما نیستن بازم هوای ما را دارند. هرچند شنیدن و گفتن این جمله اشک را مهمون چشمام می کنه ولی... خدا رحمتشون کنه عزیزم. ممنون که به ما سر زدید.خیلی لطف داری عزیزم.ماهان گل را ببوسید.خیلی دوست داشتنی و نازه ماشاالله.
آرام
3 شهریور 90 5:14
سلام عزیزم من مامان نیستم ولی چون بچه ها رو خیلی دوست دارم داشتم گشتی میزدم که به شاهزاده شما رسیدم.

انشاا... خدا پدرتون رو بیامرزه می دونم خیلی سخته،ولی خدا بزرگه و حواسش به همه ما هست.
اونقدر صادقانه و با دل پاک نوشته بودی که با اینکه نمی شناسمتون همینجوری اشکام داره می ریزه.انشاا... پدرتون در آرامش باشن و شما هم در سلامت کامل.
دنیا حوادث خوب و بد داره ولی شما یه کوچولو داری که نگاهش بدنیا می ارزه.



ممنونم خانمی
مامان رها
3 شهریور 90 9:04
سلام عزیز دلم خدا پدرت رو بیامرزه ،روحش شاد عزیزم نوشتن خیلی آدم رو سبک میکنه هر وقت دلت گرفت بازم بنویس تا ما هم تو غمت شریک بشیم گلم راستی عزیزم اون کسانی هم که تو مراسم تنهات گذاشتن فقط واگذارشون کن بخدا ،خدا خودش میدونه چجوری جواب دل شکسته تو رو بده!


حتما عزیزم
مامان پارسا
3 شهریور 90 9:22
سلام عزیزم....از خدا میخوام بحق همین ماه دیگه روی غم نبینی....برات آرزوی صبر میکنم ..همه بدیها رو از دلت پاک کن وبسپارشون به خدا مطمئن باش اون بهترین پاسخو به دلهای شکسته میده...ماهان جونو ببوس


بله حتما همین کا رو میکنم
مهرناز مامان امین حسین
3 شهریور 90 9:44
عزیزم روح پدرتون شاد خدا شما و خانوادتون رو برای همدیگه نگه داره


قربونت برم ممنونم
مامانی کسرا
3 شهریور 90 10:10
واقعا که چقدر بعضی ها کم لطفا! امیدوارم هیچوقت تو موقعیت شما قرارنگیرن که بفهمن چه احساسی داری اما... التماس به خدا جرأت است . اگر برآورده شود ، رحمت است ، اگر برآورده نشود ، حکمت است مواظب خودت باش
مامان نازدونه ها
3 شهریور 90 10:29
برا شادی روح پدر اسمونیتون فاتحه خوندم


لطف داری گلم
آزی ماان آرتینا
3 شهریور 90 10:48
مطمئنا" خیلی سخته . خدا ماهانتو سالم وسلامت نگه داره واست.


ممنونم
ایلی پسری
3 شهریور 90 10:49
________*/•|________ • مـــ ــرســـ ـــے کــ ـه پــ ــیــ ــشــ ـم اومــ ـدی • _______*/• .|________ • ______*(.•_ )________ • _______ .|¯|_________• و تــ ــو لــ ــد مــ ــعــ ــیــ ــن کــ ــو چــ ــو لــ ــو • _______ .|=|________ • _______ .|=|________ • _______ .|=|________ • تــ ــبــ ــریــ ــکـ ــ گــ ــفــ ــتــ ـــے • _______ .|=|_________ • _____,__.|=|_________ • ____/#|__|=|___/\____ • ___(##(_-|=|,__/&)____• ___\###/..|=|../&&/___ • ____\##)&___.&(_____ • _____)#/&___&&\_____ • ____/#|&&____.&\\\___ • ___(##\__&&&_'._).|___• ____\ ######### /__• _____"+,_____,+"_____ • ایــ ـلــ ـے پــ ـســ ـری • [بوسه]
samaneh
3 شهریور 90 12:14
سلام مامانش واقعا متاسف شدم تسلیت میگم عزیزم انشاالله روح بابای خوبت همیشه شاد باشه انشاالله که خدا 10000000 سال همسر و ماهان خوشگل و همه عزیزانت رو برات حفظ کنه
هستی
3 شهریور 90 13:15
یک استاد بزرگوار بهم گفت که :
پدر الان بیشتر از قبل نگاه می کنه دخترشو و کاراشو زیر نظر دارد
وقتی حضور بابا را توی خونه احساس می کنم دیگه نمی تونم اشک بریزم چون بابام اشک هامو طاقت نداشت ببینه چون نمی خواهم ناراحتش کنم
و می گفتند که اگه اگر با پدرت هفته ای یک بار درد و دل می کردی الان همیشه می توانی باهاش درد و دل کنی
پدرت کنار شما و ماهان هست


ممنونم خانمی
آرتین خان
3 شهریور 90 15:11
عزیزم چهلمین روز نبود پدر مهربونت رو تسلیت میگم همیشه همین طوره فک و فامیلا تو شرایط حساس اصلا درک نمیکنن خیلی خوب کاری میکنی که مینویسی آنچه را که در دل داری
مامان قندعسل
3 شهریور 90 18:41
از خدا میخوام صبر و تحملت زیاد شهبه حرف و سخن مردم اهمییت نده از خدا بخواه به راه راست هدایتشون کنهحق داری نبود پدر خیلی سخته


بله عزیزم
FateMe
3 شهریور 90 22:05
واقعامتاسفم خدارحمتشون کنه
سارا-سبا
3 شهریور 90 23:26
سلام مامان مهربون خوبي؟كوچولوي نازتون خوبه؟اميدواريم كه شاد و سلامت باشيد من به همراه خواهر دوقلوم تصميم گرفتيم وبلاگي درست كنيم كه خاطرات دوران تحصيل خودمونو اونجا بگيم خيلي خوشحال مي شيم گه شما بيايد و با حضور گرمتون وبلاگ ما دو خواهر قشنگتر كنيد با اجازتون لينكتون مي كنيم تا بيشتر باهاتون در ارتباط باشيم خوشحالمون مي كنيد اگه شما هم مارو لينك كنيد به اميد ديدار



ممنونم حتما عزیزم
ایدا
4 شهریور 90 0:46
امیدوارم روحش در ارامش باشه
مامان ترمه
4 شهریور 90 1:03
خدا رحمتشون کنه.معلومه که خیلی سخته و به قول خودت مخصوصا با اعمال بعضی ها غم دل آدم بیشتر میشه...بزرگی و منش و ذات پاک پدرت لیاقت فهمیدن میخواسته .اینو مطمئن باش.هرکسی به اندازه معرفتش خوشبخته و به اندازه فهمش میتونه انسان باشه


ممنونم از این حرف قشنگی که زدی
زهره مامان هلیا
4 شهریور 90 1:13
سلام خانومی مارو تو غم خودت شریک بدون خدا رحمتشون کنه


ممنونم
آوين
4 شهریور 90 1:26
سلام عزيز دلم ممنونم كه به ماسر زدي بازم بهت تسليت ميگم از طرف ما گل پسرت را ببوس
ایلی پسری
4 شهریور 90 6:46
(◕‿◕) مـــ ــرســـ ـــے کــ ـه پــ ــیــ ــشــ ـم اومــ ـدی (◕‿◕) ▒████▒   ▒█  █▒   ▒█████▒     ▒█▒   ▒█████▒ ▒█  █▒   ▒█  █▒     ▒█▒       ▒█▒     ▒█▒ ▒████▒   ▒████▒     ▒█▒       ▒█▒     ▒█▒ ▒█  █▒    ▒██▒      ▒█▒       ▒█▒     ▒█▒ ▒█  █▒    ▒██▒    ▒█████▒  ▒████▒   ▒█████▒ (◕‿◕) مـــ ــرســـ ـــے کــ ـه پــ ــیــ ــشــ ـم اومــ ـدی (◕‿◕)
مامان پارساجونی
4 شهریور 90 12:00
سلام عزیزم.خوبی؟ در برابر مشکلات قوی باش و به پسر و همسر عزیزت هم قوت و نیرو بده.پسرت الان باید راه مبارزه با مشکلات رو از مادرش یاد بگیره پس بهش یاد بده.پدر عزیزت هم همیشه با تو هست فقط باید اونو کنار خودت حس کنی تا اروم بگیری.الهی روحش شاد.خدا شما رو برای پسر عزیزتون حفظ کنه.


قربونت برم
سنجاقک
4 شهریور 90 14:34
سلام دوست من
میتونم عمق غمت را به وضوح حس کنم

اما توکل کن به خداوند مهربان هم او که ابر را میگریاند تا گلی را بخنداند
روحشان شاد ویادشان گرامی



مرسسسسسسسسسسی گلم
مامان مانی جون
4 شهریور 90 15:24
روحشون شاد
خدا هم پدر و هم مادرتون رو رحمت کنه



ممنونم عزیز دلم
مامان حسین
4 شهریور 90 23:55
روح پدر عزیزتون شاد...
samira
5 شهریور 90 0:17
مامان مه ياس
5 شهریور 90 10:00
سلام دوست جون
شرمنده ام نمی دونستم .
خدا بهت صبر بده . البته كه ميده!چون به من داد.با همه سخت بودنش!
واقعاً درکت میکنم .
من پدرم رو در تاريخ 29/4/87 از دست دادم و هنوزم از گفتنش شونه هام ميلرزه و بغض گلوم وميفشاره!!
اما خدا الرحم الراحمين اينه.
برات آرزوي صبر و سلامتي مي كنم نازنين


ممنونم دوست جونم
مامان آريا
5 شهریور 90 11:18
عزيزم بازم درگذشت پدر خوب و مهربونتو بهت تسليت مي گم اصلا"‌هم به حرف ديگرون گوش نده اونا خودشون بايد عاقل باشن كه تو توي چه شرايطي بودي و كم كسي و رو از دست نداده بودي پس جاي هيچ توقعي نبوده تازه بايد هم دلت مي شدن و باري از دوشت بر مي داشتن نه اينكه.... ولش كن
اميدوارم سايه پر مهرت هميشه بر سر پسر خوشگم باشه هميشه جمعتون خوب و خوش باشه ( ماهان خوشگلم و ببوس)


حتما همین کار و میکنم
مامان ماهان عشق ماشین
5 شهریور 90 11:47
خدا رحمتشون کنه

درکتون میکنم. امیدوارم خدای مهربون بهتون صبر بده


قربون محبتت
مامان سویل
5 شهریور 90 13:50
سلام خانمی بازم تسلیت می گم خدا رحمتش کنه خدا بهت صبر بده


متشکرم
مامان پرهام
5 شهریور 90 17:00
سلام خدای مهربون حتما پدر بزرگوارتون رو غریق رحمتش می کنه. قلبت رو ناراحت و رنجور نکن عزیزم. به مادر و خواهر شوهرتون هم می گم که خیلی بی انصافند! واقعا الان وقت گله گذاریه؟ ما کی می خواهیم دست از توقعات بی جا برداریم! ....


واقعا حرف قشنگی زدی گلم
مامان نیایش
6 شهریور 90 10:27
خدا روح پدرت رو غرق آرامش کنه ان شا الله برای سفید بودن صفحه غصه هایت همیشه دعا می کنم
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
6 شهریور 90 16:13
عزیزم باز هم تسلیت. امیدوارم سایه شما روی سر ماهانی باشه.


مرررررررسی
مريم مامان ماهان
7 شهریور 90 10:07
خدا رحمتشون كنه روحش شاد
فهیمه مامان پرهام
7 شهریور 90 13:01
برای روح آسمونی پدرتون آمرزش و آرامش آرزو می کنم و برای خودتم نعمت فراموشی ِ این بی مهری ها
مهم نیست عزیزم ما خیلی دوستت داریم و باهات هم دردیم


ای جوووووووووووونم فدای مهربونیت
مونا (مامان النا )
7 شهریور 90 13:18
خدای روح بابای مهربونت رو قرین آرامش رو رحمت کنه. همیشه ی دعای خیرش تو رو همراهی میکنه عزیزم
مامان مهرسا
7 شهریور 90 13:39
چقدر عمرا زود میگذره انگار همین دیروز بود که خبر از دست دادن پدرت را گذاشتی حالا 40 روز هم گذشت
خدا رحمتشون کنه هم پدر عزیزت را هم مادر نازنینت را
خدا به شما هم صبر بده


ممنونم دلبندم
بابای زهرا کوچولو
8 شهریور 90 4:47
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ مَـالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ
رضا
11 شهریور 90 0:39
متاسفم دیر رسیدم هنوز نتونستم و نمیخوام اون دو پستی رو که برای پدرتون نوشتید بخونم.. اما یقینا الان در زیر درخت بید مجنون و در کنار برکه های خنک بهشت نفس میکشند روحشون شاد
خاله ی نینیش کوچولو
12 شهریور 90 2:41
یکبار دیگه براتون آرزوی صبر میکنم انشالله روحشون غرق شادی و آرامش باشه پیش منم بیاین ...
کاکل زری یا ناز پری
12 شهریور 90 16:23
نوشته ات تاثیر گذار بود معلومه که این یکی نوشته هم مثل بقیه از ته ته دلت بود عزیزمو خدا بهت صبر بده و دلتو آروم کنه به بزرگ ترین دلخوشی زندگی ماهان عزیز فکر کن. خدا روح پدر بزرگ وارتو شاد کنه.


فدااااااااااااااااااای تو
نازنین نرگس نفس مامان
14 شهریور 90 13:23
سلام عزیزم بازم تسلیت میگم خیلی غصه خوردم واقعا سخته انسان توی سخت ترین شرایط زندگیش وقتیکس پدرش رو از دست میده مگه حوصله داره که دیگرون انتظار تحویل داشته باشن واقعا بعضی ها از اب گل الود ماهی میگیرن و تنها هنرشوهن شکوندن دله
مامان سهند
14 شهریور 90 16:34
عزیز دلم باهات ابراز همدردی می کنم. هیچکس نمیتونه جایگزین محبت پدر و مادر بشه. برات از صمیم قلبم آرزو میکنم که یه آرامش عمیق خداوند بهت بده تا با خانواده عزیزت خوب و خوش زندگی کنی
مامان هستی
4 مهر 90 11:25
سلام عزیزم من مدتها adsl نداشتم وقتی اومدم این خبرو دیدم شوکه شدم.روحشون شاد.موقع بیماریشون براشون دعا کردم. جاشون تو بهشت برین
مریم (مامان روشا)
9 مهر 90 16:57
سلام بازم بهتون تسلیت میگم ببخشید انقدر دیر شد واقعا" درکتون میکنم ما با گذر زمان نه آروم میشیم نه یادش برامون کمرنگ میشه بلکه جای خالیش بیشتر احساس میشه خدا روحشون رو شاد کنه و در آرامش باشند
مامان محمدباقر
13 مهر 90 18:11
سلام خدا پدرتو رحمت کنه روحشون شاد باشه
آرزو
19 مهر 90 13:56
خدا رحمتش کنه و گل پسرت رو واست نگه داره


فدددددددددددددای تو
مامان سانای
25 مهر 90 8:56
عزیزم وب قشنگی داری خواستم همه پست ها را بخونم بعد نظر بدم به این پست که رسیدم با خوندنش بی اختیار اشکام جاری شد خدا بهت صبر بده از دست دادن پدر ومادر درد بزرگیه بخصوص هم برا کسی مثل تو .روحش شاد نازنین به خانه مجازی دختر من هم بیا خوشحال میشیم
گلی
22 آبان 90 15:19
salam azizam khoda bedareto biyamorze kheily narahat shodam omidvaram dg dagh nabini
melika
15 آذر 90 17:11
45 روزه که منم مامان بزرگمو ندیدم می فهمم چی می گین! چون من مامان بزرگمو حتی از مامان بابام بیشتر دوست داشتم! اما رفت... ولی خدا رو شکر کنین که الان پدرتون راحته !
melika
16 آذر 90 0:33
mamnun az nazaraye ghashangetun!va mer30 az in ke be weblagam umdain bazam tashrif biarin khosh ha misham