روز اول عید
اولین روز عید و من و ماهان رفتیم بیمارستان پیش بابا جون ماهان آخه بابام حالش بد شد
بستریش کردن باباجی ماهانم با ما نیومد آخه سرما خورده .
بعد خاله پروانه با همسر و دختر نازش اومدن خونمون .
برامون خیلی سخت بود هر سال همه خونه بابا جون جمع میشدیم ولی امسال..............
خدایا قسمت میدم تو این سال جدید لباس عافیت بر تن تمام بیماران به خصوص بابای من
بپوشان.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی