ماهانماهان، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه سن داره

ღღ نازدار مامانش ღღ

یه شیطونی دیگه....

1390/3/26 16:03
نویسنده : مامان
636 بازدید
اشتراک گذاری

      

niniweblog.com

         زیباچند روز پیش مامانی رفت تو راه پله که گلا رو آب بده
شما هم
دنبالش اومدی کارم که تموم شد گفتم ماهانی بریم
تو هم زودتر رفتی تو و
در و بستی حالا شما
موندی تو و من بیرون دستت هم نمیرسه
در و باز کنی
شروع کردی به گریه کردنهمش میگفتی مامانی
بیا داشتم
دیوونه میشدم یه دفعه یادم اومد

             زیباخاله کلید مارو داره خانم همسایه پایینی

                       رو ص
دا کردم و گوشی برام آورد با خاله تماس

                      گرفتم تا
 زود بیاد و درو باز کنه خدارو شکرمحل

                کارش نزدیکه
همسایمون رفت ابزار آورد که در و باز کنیم


زیبازیبا


اما هر چی تلاش کردیم
 نشد همین جورگریه میکردی 
از پشت در میگفتی مامانی بینی میریزه
بله چون
گریه کرده بودی آب بینیت راه افتاده بود
تا خاله
اومد وقتی درو باز کردیم پریدی بغلم و محکم
منو بغل کردی ..........        

اینم از یه شیطونی دیگه ماهانی.......

 زیبا

Orkut Myspace Good Luck Scraps, Graphics and Comments

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (40)

مامان حسین
7 خرداد 90 12:04
وای حالا خوب شد خاله کلید خونتون را داشت. امان از این ماهان شیطون بلا.
مامان زهرا نازنازی
7 خرداد 90 12:05
سلام چه اتفاق بدی!! الهی قربونش برم. حتما کلی ترسیده و استرس بهش وارد شده
مامان ابوالفضل
7 خرداد 90 12:49
الهی قربون گل پسر گریه نکن عزیزم خیلی لحظه ی سختی بوده بهت حق میدم دیگه داره آقا ماهان بزرگ می شه
رز
7 خرداد 90 12:49
وای فدای شیطونی هات برم خاله بمیرم حتما خیلی ترسیده بودی خاله البته اینا همش خاطره است موفق باشی عزیزم
مامان نیایش
7 خرداد 90 13:18
بچه است و شیطووووووووووونی هاش دیگه خدا حفظش کنه ازش عکس هم بذار ببینیمش این ورووووجک رو وبلاگ قشنگی داره گل پسر راستی خانومی لینک شدی اگه دوست داشتی به نی نیش من هم سر بزن خوشحال میشم
مامان فرشته
7 خرداد 90 13:42
سلام عزیز دلم واییییییی چی کشیدید هر دوتون فدات بشم که آب بینی ات راه افتاده بود تو هم ناراحت بودی خاله جون بوسسسسسسسسس اما چه خاطره ای شد
مامان رها
7 خرداد 90 14:04
آخ جونم چی کشیدین شما مادر و پسر من هم همیشه از این قضیه میترسم
مامان آتین
7 خرداد 90 14:33
وای خداااااا .. چقدر دلم سوخت خیلی گناه داشته ا ... الهـــی می تونم درک کنم خودتم چه حالی داشتی اون موقع عزیزم امیدوارم دیگه از این مشکلات براتون پیش نیاد
محمد گیان
7 خرداد 90 14:49
سلام الهی بمیرم ماهان جونم زندانی شدی
مامان مهرسا
7 خرداد 90 15:02
ای داد بیداد از دست شیطونی آقا ماهان گل .وای خیلی لحظه بدی آدم دیونه میشه مخصوصا وقتی این نی نی ها اون طرف در گریه میکنن
مونا (مامان النا)
7 خرداد 90 17:30
ای جونم خاله قربون اون دل نازک و مهربونت بشه این که شیطونی نیست مامان جونش باد در رو بسته ماهان خاله از این کارا بلد نیست
مامان سید ابوالفضل
7 خرداد 90 18:06
وای عزیزم خدا رو شکر که به خیر گذشت دیگه باید خیلی مواظب این شیطون کوچولو باشی.
عاطفه مامان آوا خانم ناز نازی
7 خرداد 90 18:55
ای پسره شیطون... ولی عزیزم شانس آوردی کلید زود رسیدا...
مامان تربچه
7 خرداد 90 20:01
وااااای امان از دست این ماهان با این دلبریاش، کاراش رو که تصور میکنم قند توی دلمآب میشه
مامانی شیما وحدیث
7 خرداد 90 20:09
واااااااای خدا ازدست شیطونیای تو گل پسمل . بازخدارو شکر خاله جونی کلید داشت . مامانی حواست به این پسمل شیطون ما باشه ،باشه؟
مامان شازده کوچولو
7 خرداد 90 20:20
سلاااام ، الهی قربونت برم ماهان جونم که ترسیدی دیگه از این کارا نکنی ها فدات شم . سلام مامانی ، در خونه ما از این ضد سرقتها به قول پدر شوهرم ضدگلوله ست وقتی این اتفاق رو خوندم خیلی ترسیدم باید منم یه کلید بیرون خونه پیش یکی بذارم ، روی ماه ماهان جونم رو از طرف من ببوس.
مامان مانی جون
8 خرداد 90 0:12
ممنون که تا لحظه های آخر با ما همراه بودی محتاج دعا هستم اگه لایق باشم واسه همه دعا میکنم سعی میکنم زود بیام و خبر تولد مانی جونو بدم
نازنین نرگس نفس مامان
8 خرداد 90 0:15
سلام به ماهان گل خاله جون الهی که هیچ وقت گریه شما رو مامان نبینه الهی هیچ وقت گریه نکنی عزیزکم ما تازه چند ساعت رسیدیم اول اومدم به شما سر بزنم ممنون از محبت های شما مامان ماهان جون
مامان فرشته
8 خرداد 90 1:34
بوس بوس
مریم
8 خرداد 90 4:24
وااااااااااااااااااااااای گوگولی خاله پشت در گیر کرده بودی الهی من قربونت برم ،مواظب باش دیگه... بوسس
مامان آريا
8 خرداد 90 8:55
قربون اون اشكاي مرواريديت بشم كه ريختي خوبه كليدتونو خاله داشت آي آي آي ماهان كوچولوي شيطون
نسترن
8 خرداد 90 8:57
الهی قربونت بشم خاله چقدر ترسیدی. مامانی مراقب ماهان جون ماباش.
مامان مه یاس
8 خرداد 90 11:00
وای که خودتم چه حالی داشتی اون موقع عزیزم امیدوارم دیگه از این مشکلات براتون پیش نیاد
مامان هلیا
8 خرداد 90 11:43
ای دونم ای دونم حتما خیلی ترسیده بودی ؟؟؟؟ شیطون بلا بزرگ شدی یادت میره عزیزمممممممممممممم
مادر سامان
8 خرداد 90 12:15
سلام لطف کردی به ما سر زدی در مورد وبلاگت : بدون تعارف خیلی با سلیقه و شیک درستش کردی . یکی از قشنگترین هاست
مادر سامان
8 خرداد 90 12:17
راستی یادم رفت اگه زحمتی نبود مارو به اسم پسرم سامان لینک کن در ضمن قبلا لینک شمارو گذاشتم
مریم
8 خرداد 90 14:13
عزیز دلم ماهان جون طفلی چقدر ترسیده مراقب کوچولوی خوشگل باش مامانی جون
زينب عشق مامان و بابا
8 خرداد 90 14:24
سلام الهي!از دست شيطوني هاي بچه ها كه هر كدومش يه نمكي داره
مامان قندعسل
8 خرداد 90 14:31
اخه طفلکی چی کشیدهاشکال نداره اینم از شیرین کاریهای گل پسریه
سعيده مامان شازده كوچولو
8 خرداد 90 15:46
شيطون بلا با اين كارت هم خودت ترسيدي هم مامان رو به دردسر انداختي. ولي عيبي نداره بزرگ مي شي يادت ميره
بابای زهرا کوچولو
8 خرداد 90 17:25
مامان محمدرضا
8 خرداد 90 20:22
سلام چه لحظه سختی بود برای مامان و ماهان جون خدا رو شکر که به خیر گذشت
مامان مهسان
8 خرداد 90 21:08
سلام اللهی بگردم پسرم ترسیده بود .جونم مامانش بیشتر ترسیده بود مادرشدن فقط اضطراب ودلشوره است ولی تو بهترین مامان دنیای عزیزم خیلی بامحبتی
مامان سویل
9 خرداد 90 0:14
اخه شیطون بلا بوس بوس خانمی با اجازت لینکتون کردم اگه شما هم قابل دونستین ما رو لینک کنید ممنون
مامان روژین
9 خرداد 90 1:00
هههههههههههه. بلااااااااااااااااااااااااااا. می بوسمت .
مامان پارسا جون
9 خرداد 90 1:22
الهی بگردم پسر گل بازم خوب طاقت آوردی خاله جون اگه من بودم که دیگه مرده بودم بوووووووووووووووووووس
مامان هلیا
9 خرداد 90 12:07
سلام پسمل نمکی دارید خدا حفظش کنه به وب دخمل منم سر بزنید و اگه دوست داشتید تبادل لینک کنیم
ملی
12 خرداد 90 16:54
با این که کارش کلی بهت استرس وارد کرده اما گوله نمکه پسرمون ، دوست دارم ماهانی
مامان اراد
22 خرداد 90 0:57
سلام دوست عزيز. حالتون خوبه؟ماهانم خوبه؟اولا هميشه به گردش و بعد ناراحتي از اينكه پسرم دستش بوو وو شده ثالثا اينكه خدا هيچ وقت هيچ مادر و بچه رو حتي يك ثانيه از هم دور نگه نداره .بميرم الهي ماهان جوني خيلي ترسيدي؟ نترس مامان پشت دراي بسته هم به فكرته و مواظبته عزيزم. خوب ديگه مامان يعني اين......
samira
26 مرداد 90 16:17
داشتم شیطونی های قبلی ماهانی رو میخوندم
اینو دیدم خیییییییییییییلی جالب بود:

D
ماهان داداش عین اسمت خییییییییییلی ماهیااااااااااااااااا