به یاد پدر
سایه ای بود و پناهی بود و نیست
شانه ام را تکیه گاهی بود و نیست
سخت دلتنگم ، کسی چون من مباد
سوگ ، حتی قسمت دشمن مباد
آن گنج نهان در دل خانه پدرم بود
هم تاج سرم بود، هم بال و پرم بود
هر جا كه ز من نام و نشاني طلبيدند
آوازه نامش سند معتبرم بود
دوست دارم این پست و به پدرم تقدیم کنم ....
بابای خوبم خیلی زود بود که از پیش ما بری
آخه نگفتی ما که مادر نداریم بی پدری رو چطوری تحمل کنیم
بابای مهربونم باورم نمیشه دیگه نیستی
دلم برای دیدن چشمهای قشنگت تنگ شده است
دلتنگی هایم همیشگیست
اشکهای روی گونه ام تمام نشدنی نیست
آنقدر اشک ریخته ام که دیگر همه جا را خیس میبینم ، آنقدر لحظه های زندگی
را با غم و غصه سپری کرده ام که برای همیشه همنشین غمها شده ام.
بابا هستی اما نیستی ، بابا در قلب من هستی اما در کنارم نیستی.
بابا رفتی ،و سهم من از رفتنت قطره های بی گناه اشکهایم است...
نمیدونم دیگه غم دلم و به کی بگم تا سبک بشم
آخه همدم بودی ،مونسم بودی ،غمخوارم بودی
حالا دیگه نیستی اما فقط خاطراتت هست
پس دلم رو با خاطراتت خوش میکنم ...
اینو بدون که هیچ وقت یادت از قلبم بیرون نمیرود ...
با سلام به تمامی دوستان خوبم
از همه دوستانی که با من تماس گرفتن (مونا جون ,سمیه جون )
و کسانی که تو وبشون برام پست گذاشتن (بابای پرهام جون ,بابای زهرای نازم ,مامان فرشته ها ,مامان هامان عزیزم,
مامان محمد رضای گلم,مامان سهند عزیزم ,سید مهدی عزیز)
و تمام کسانی که با گذاشتن کامنتهای زیبا باعث شدن
که روح و قلب من کمی تسکین یابد
و تمام کسانی که برای پدرم دعا کردن ......
از همه و همه بینهایت ممنون و سپاسگزارم ...