ماهانماهان، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

ღღ نازدار مامانش ღღ

ماهانی پرستار میشود

1390/8/22 23:56
نویسنده : مامان
1,014 بازدید
اشتراک گذاری
نایت اسکین



آخر هفته شلوغی داشتیم
خواهرهام از قزوین اومده بودن تا
برای انحصار وراثت امضا بدیم ...
بله همه
خواهرها امضا دادیم که مغازه املاک بابام به نام
برادرم بشه ....
ماهانی حسابی با پریا و عرفان بازی کرد
و حسابی بهش خوش گذشت ...


 



اما ماجرای پرستار شدن :http://s1.picofile.com/file/6396696176/doctor4.gif

چند روز پیش چند تا میوه با ماهانی
خوردیم همین که بشقابش رو بردم معده
درد شدیدی گرفتم که تا به حال سابقه نداشته
آنقدر درد میکردheadache.gif که گریه امانم نداد و شروع به گریه
کردم و خدا رو صدا میکردم
ماهانی که این صحنه رو دید اومد
گفت مامانی چی شده ؟؟؟؟
ماساژت بدم با اون دستای کوچولوش
پشت من و شکمم رو ماساز میداد بعد گفت الان خوب میشه بعد رفت
دستمال آورد و اشکای منو پاک کرد
بعد میپرسید مامانی آب بخوری خوب
میشی , موبایل اسباب بازیش رو برداشته بود و به باباجی زنگ میزد میگفت
باباجی ؛ مامانی حالش خوب نیست !
خلاصه با پرستاری ماهان جونم یه کم بهتر شدم
شکلک های  مهساقربونت برم پرستار کوچولو nurse.gif

 
نایت اسکین


цветокشبا بدون من نمیخوابه
دستش رو میندازه دور گردنم و
میخوابه
جایی اگه بخوام بدون ماهانی برم
باید یواشکی برم تا ببینه من لباس پوشیدم میگه
منم میام
پشت در میشینهлягушка تا من برگردم تا میام میگه
مامانی من جریه (گریه ) کردم من تها (تنها) موندم
وقتی من
و باباجی داریم صحبت می کنیم میاد و میگه مامانی منه برو کینار
(کنار)
عاشق اینه که براش کتاب بخونم اونم چند بار دیگه تمام کتاباش
رو از حفظ شدم
....kao





аленький цветокاینم یه نوشته زیبا :


شب بلندیهای کوه را تماما در بر گرفت
و کوهنورد هیچ چیزرا نمی دید همه چیز سیاه
بود همانطور که از کوه بالا میرفت چند قدم مانده به
قله لیز خورد و از کوه پرت شد احساس وحشتناکی داشت
ناگهان حس کرد طناب به دور کمرش محکم شد بدنش میان آسمان
و زمین معلق بود و فقط طناب نگهش داشته بود در این لحظه با تمام وجود
فریاد کشید خدایا کمک کن



ناگهان صدایی از آسمان شنیده شد از من چه میخواهی

ای خدا نجاتم بده



واقعا تو باور داری که من میتوانم نجاتت دهم

البته که باور دارم
اگر باور داری طنابت را پاره کن



مرد طنابش را پاره کرد فاصله او تا زمین یک متر بود
و با پاره کردن طناب به راحتی روی زمین افتاد

خدایا متشکرم



اگر طناب را پاره نکرده بودم تا رسیدن گروه نجات یخ زده بودم


راستی ما چقدر به طنابمان اعتقاد داریم و چقدر به خدایمان ؟؟؟





پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (73)

سحر مامان آراد
23 آبان 90 0:21
عزیزززززززززززززززززززززم مگه پرستار بهتر از این هم پیدا میشه ای جونم
مامان اراد
23 آبان 90 0:52
سلام .خوشحالم از اومدنتون.خدا یارت باشه پرستار مهربون خاله. مامانی مواظب خودت باشیااااااااااا ما یدونه نرگس بیشتر نداریم که !!!
مامان آرینا
23 آبان 90 1:47
سلام. چه پسره مهربونی . خوشحال می شم به ما سربزنید.
مامان پرهام
23 آبان 90 10:08
قربون پسر مهربون
مامان رها
23 آبان 90 10:24
ای قربون این پرستار کوچولو بشم من مامانی رهای من هم همینطوره وقتی دلم میگیره و گریه میکنم سریع میره برام دستمال میاره و اشکام رو پاک میکنه
مامان نیایش
23 آبان 90 11:10
قربون این پرستار کوچولو همیشه پرستار مامان باش و هیچ وقت تنهاش نذار گل پسری خانومی عیدت مبارک باشه برای برادرم علی دعا کن ممنون خدا پدرت رو رحمت کنه
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
23 آبان 90 12:55
خدا بد نده دوست عزیزم.
آفرین ماهانی گل که مواظب مامانت هستی و ازش پرستاری کردی.


ممنونم
مامان آريا
23 آبان 90 14:39
خاله قربون پرستار كوچولوم برم من حاضرم مريض بشم ماهان بياد پرستارم بشه
جيگرتو كه مامان تها گذاشت و تو جريه كردي
عكسات معركه بودن عزيزم


ممنون خانمیییی
مامان آريا
23 آبان 90 14:39
علي در عرش بالا بي نظير است علي بر عالم و آدم امير است به عشق نام مولايم نوشتم چه عيدي بهتر از عيد غدير است؟ عيدتون مبارك
مامان پارسا
23 آبان 90 15:42
دلا امشب به مي بايد وضو کرد .... و هر ناممکني را آرزو کرد ..... عيد غدير بر شما مبارک ببوس پرستار مهربون و خشمل منو
مامان پارسا جون
23 آبان 90 21:05
تمام لذت عمرم در اين است / كه مولايم اميرالمومنين است عید بر ماهان جونه گل و مامانش مبارک قربون پرستار کوچولو
محيا كوچولو
23 آبان 90 22:33
ماهاني اين همه مهربوني را حتما از ماماني ياد گرفته ديگه
الی
23 آبان 90 23:09
قوربون پرستار کوچولوی خوشکل وماهم برم
مامان غزل
23 آبان 90 23:31
سلام نرگس جونمـــــــ خوبی آجـــــــــــــــی؟؟؟ ماهان عسیسم چطوره؟حسابی دلم براتون تنگیده شده بود! عیدتون مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــ
سحر مامان آراد
23 آبان 90 23:58
ای جانم پرستار از این بهتر عیدتون هم مبارکککککککککک
مادر سامان
24 آبان 90 0:49
آفرین بر پرستار کوچک
مامان آرینا
24 آبان 90 1:49
نازد به خودش خدا که حيدر دارد / درياي فضائلي مطهر دارد همتاي علي نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد عيد غدير خم مبارک باد
مریم مامان درسا
24 آبان 90 3:50
سلااااااااااااام نرگس جون و ماهان جونم خدا بد نده عزیزم،قربون این گل پسر پرستارمون بشم، ولی یه نصیحت از طرف من ،تو این مواقع زنگ بزن یه دکتر بیاد بالا سرت... درسا چند وقته دکتر شده ،من شمارشو میدم کار داشتی بزنگ به درسا ،بالاخره با ماهانی پرستار یه جوری خوبت میکنن دیگه
saba-sara
24 آبان 90 11:32
salaaaaaaaaaaaam, eyde shoma ham mobaaaaaaaaraaak
مامانی طاها
24 آبان 90 13:13
نخواهم گل که گل بي اعتبار است تمام عمر گل فصل بهار است تو را خواهم من از گلهاي عالم که عطر تو هميشه ماندگار است شبی در محفلی ذکر علی بود ، شنیدم عاشقی مستانه فرمود ، اگر آتش به زیر پوست داری ، نسوزی گر علی را دوست داری . عید غدیر خم بر شما مبارک
مامان آرمان
24 آبان 90 14:03
جلوه‏گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر **** رودها با یكدگر پیوست كم‏كم سیل شد موج مى‏زد سیل مردم مثل دریا در غدیر **** بر سر دست نبى هر كس على را دید گفت آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر **** عید غدیر بر شما مبارک آفرین به پرستار کوچولو که اینقدر به فکر مامانشه
تینا
24 آبان 90 14:45
الهی ... مامانش خوش به حالت که همچین پرستاری داری !!! فداش بشم که انقدر مهربونه و مامانشو دوست داره


ممنون عزیز دلم
مامان یسنا
24 آبان 90 15:00
سلام عیدتون مبارک. ایشالا همیشه سالم و سرحال باشین. خوشحال میشم به ما هم سر بزنین اگه دوست داشتین تبادل لینک داشته باشیم
مامان محمد پارسا
24 آبان 90 17:58
سلام ناناز خاله فدای اون دستهای کوچولوت که از مامانی پرستاری می کنی عیدت مبارک عزیزم
مامان مهسان
24 آبان 90 20:10
سلام عزیزم .خوبی گل پسرت خوبه. امیدوارم همیشه زندگی بر وفق مرادت باشه میبوسمتون


مرسییییییییییییی
مامان پارساجونی
24 آبان 90 23:18
قربوووووووووووووووووووونت ماهانی........دلم برات تنگ شده بود
فرشته مامان امين رضا
25 آبان 90 8:02
سلام گلم اميدوارم بهتر شده باشي كه بااين پرستار نازنين بايدخوب شده باشي.ببوس روي ماهشو
مامان سارا
25 آبان 90 8:43
سلام عزيزم
خوبي ؟
عزيزم براي منم اين اتفاق افتاده و ديدم كه چقدر قشنگ و با احساس ازم پرستاري ميكنه . گاهي اوقات به خودم مي بالم كه مادرم . قربوووووون اون پرستاريش بشم من .
مطلب آخريت هم خيلي قشنگ بود عزيزم .


ممنونممممممممم
مامانی
25 آبان 90 9:21
دست ماهان جون درد نکنه یه پا مرد شده (ماشالا)
واقعانوشته زیبایی بود دست شما هم درد نکنه


قربونت بشم
عمه جون
25 آبان 90 16:27
سلام اپمممممممممممممممممممم اپمممممممممممممممممممم خوشحال میشم بیایین
زهره مامان هلیا
25 آبان 90 18:02
قوربون این پسر با هوش که از مامانی پرستاری کرده ماهانی دیگه جریه نکنی ها


فداااااات بشم
بابای زهرا کوچولو
25 آبان 90 18:32
مامان امیر علی
25 آبان 90 18:51
چه خواهران فداکاری .افرین خوب کردین کلی ثواب می برین .ماشااله پسرم دکتر بشی ایشاله .نباید بزاری بهت زیاد وابسته بشه خوب نیست .بوس واسه شما .


ممنونم
مامان حسنی
25 آبان 90 22:52
سلام خداپدربزرگوارتون را رحت کنه بعدهم قلبون اون دل نازک ماهان جونم برم من الهی خدا حفظت کنه
زينب عشق مامان و بابا
26 آبان 90 10:21
سلام سلام اعيادتون مبارك
هزار ماشاالله گل پسر با محبت
حسابي مرد شده و هواي مامانش رو داره ماهان جون .اميد كه هميشه شاد و سلامت باشيد.


ممنونم عزیزم
مامان تربچه
26 آبان 90 17:46
قربووووووووووووووووووووووووووووون اون دل مهربونت برم
دایی جون بنی
26 آبان 90 23:39
الهی قربون این پرستار کوچلو خدا حفظش کنه . داستان جالبی بود رمز مطلب به صورت خصوصی براتون فرستادم . اگر جسارت نیست منوهای سمت راست وبلاگ خیلی بهم ریخته هستند یکی از دلایلش استفاده بیش از حد کد های جاوا هستش که در جای مناسب خودشون جای گذاری نشده اند.معذرت میخوام اگر جسارت کردم
آوين
26 آبان 90 23:44
سلام عزيزم آدم وقتي يه پرستار به اين خوشگلي داشته باشي هر روز خودشو ميزنه به مريضي قربون اين پسر مهربون برم من


گل گفتی عزیزم
مامان مانی جون
27 آبان 90 16:50
مهربووووووووووووووووون
مامان دوقلوها
28 آبان 90 6:59
سلاااااااااااااام. ایشالا که همیشه به این گل پسرمون خوش بگذره.
مامان هامان
28 آبان 90 10:16
وای دلم ضعف رفت واسه ماهانی دلم میخواد بخورمش این شیرین عسلو ببوسش


چشم عزیزم
مامان رادین
28 آبان 90 11:13
الهی. دستای ماهانی رو جای من ببوس که اشکای مامانش و پاک میکنههههههه.


ممونم گلم
فرشته مامان امين رضا
28 آبان 90 11:27
سلام آپم
منا مامان الینا
28 آبان 90 16:45
الهی قربون او ن دستهای مهربونت برم خاله جون نمیخای عکسهای وسایل الینا جون رو ببینی؟ما رو فراموش کردی ماهان جونم!!!
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
28 آبان 90 17:14
سلام.عزیزمی ماهان جون.خاله چقدر تو با احساسی.فدات بشم من.مامانی یکی از دلایل چسبیدن بچه ها به مامان به گفته خانم دکتر فردوسی بیماری مادره و اینکه جلوی بچه گفته بشه.میگفت حتی جلوش نگین کمرم یا سرم درد میکنه.بچه از مادر جدا نمیشه چون میترسه برای مادرش اتفاق بدی بیفته. اما امون از دردها و دردسرای این دوره.آدمو مجبور میکنه دردشو به زبون بیاره.
مامان ابوالفضل
28 آبان 90 18:03
واییییییییییییییییییییی سلام بابا جون چقدر ازت بی خبریم ازتون بی خبریم خدا رو شکر همه چیز مرتبه و یه پرستار متبحر داری عکسهای ماهانی و خیلی دوست دارم
مامانه میکاییل
29 آبان 90 9:03
قوربونه اون پرستار کوچولوی مهربون چقدر خوبه یه نفر اینقدر آدمو دوست داشته باشه ؛ منتظره روزی ام که میکی به من اینجوری بگه . عزیزه دلم ایشالا هیچوقت تها نباشی و هیچوقت جریه نکنی
شیما
29 آبان 90 11:47
سلام وای که چه ماهانیه نازی داری. دلم ضعف رفت با اون پرستاری کردنش. خدا برات حفظش کنه. من اولین باره که به وبلاگت سر می زنم. با اجازت هم لینکت می کنم (شما هم اگه دوست داشتی ما رو بلینک دوباره میام پیشتون
مامان پریسا
29 آبان 90 12:34
سلام گلم. خوبی. بهتر شدی؟ آفرین به این قند عسل. بیا پیشم گلم خوشحال میشم.
مامان دیانا
29 آبان 90 13:05
خاله قربون این پسر بامرام و با معرفت بره واقعا هم به پرستاری ماهان جونم شک نکن بچه ها خیلی انرژی مثبت به آدم میدن بوسسسسسسسس برای عزیز خاله آفرین به این پسر کتابخون دیانا هم عاشق کتابه
مامان امیر علی
29 آبان 90 18:31
مرسی عزیزم به ما سر میزنید ماهان جون رو ببوس کم پیدا نشین .زود زود بیاین .
مونا ( مامان النا )
29 آبان 90 21:08
سلام به عسل خاله با پست تولد النا آپیم بیا پیشمون
قاصدک
29 آبان 90 23:19
سلام مامان ماهان پسر نازی داری خوشحال میشم به وبلاگ منم سر بزنی
مامانی کسرا
30 آبان 90 10:29
دکتر شدنت رو ببینیم کوچولو!!!!
مامان ملیکا
30 آبان 90 11:19
عزیزم پرستار کوچولو
فهیمه مامان پرهام
30 آبان 90 12:17
سلام عزیزم امیدوارم کمردردت خوب شده باشه اما این ماهان جونو ببوس با این دل مهربونش پازل عکسشم خیلی قشنگ بود
سارا
30 آبان 90 19:46
سلام مامان مهربون خوبيد؟من تازه وبلاگمو درست كردم خوشحال مي شم بهم سر بزنيد
مامانه میکاییل
30 آبان 90 21:36
گلم خصوصی برات گذاشتم
سیما - مامان هلیا
1 آذر 90 9:34
قربون پسر مهربوووووووووووووووووووون
مامان حسین
1 آذر 90 10:39
سلاااااااااااااااام قربون پرستار کوچولومون با دل مهربونش برم که دلم براش تنگ شده بود.
مامان صبا
1 آذر 90 11:12
سلام عزيزم خوبي
بهتري انشاءالله
خيلي خيلي ممنون كه من و صبا جون رو از ياد نمي بري و با كامنت هاي زيبات خوشحالمون مي كني
باورت نميشه عزيزم من اگه چند روزي از اين كوچولوهاي ناز كه دوست صبا هستن خبر نگريم دلم واقعا براشون تنگ ميشه
حال پرستار مهربون چطور؟ عزيزمي با اون پرستاريت قربون دستاي كوچيك و قشنگت بشه خاله
از طرف من بوسش كنيد بوسسسس دلم براش تنگ شده

شما همیشه به ما لطف دارین دوستتون داریم
محمد گیان
1 آذر 90 12:19
سلام خاله خوبی بهتر شدی وای قربونش برم این نازین پسرو خدا حظش کنه برات ماهان جون بوسسسسسسسس
مامان گیسو
1 آذر 90 12:55
سلام نرگس جونم خوبی؟
الهی قربونش برم خوش به حالت با این پرستار تازت

ممنونم عزیز دلم
مرد كوچك من
1 آذر 90 15:02
چه نازدار مهربوني...
مامان امیر علی
1 آذر 90 16:32
مرسی عزیزم به ما سر زدین و ممنون از نظرات قشنگت باز هم بیاین .ماهان جون دختر کش را ببوس
مامان وانیا
2 آذر 90 2:08
الهی بگردم این پرستاریو که دستش شفاست
مامان پریسا
2 آذر 90 11:11
سلام گلم مرسی که اومدی. راستی دوست دارید تبادل لینک داشته باشیم. من لینکتون کردم اگر دوست داشتی شما هم پریسا رو به جمع دوستان ماهان عزیز اضافه کنید . مرسی
مامان نسترن
2 آذر 90 14:50
سلام دوست جونم. خوبی؟ ببخش که دیر به دیر سر میزنم. مراقب خودت و خونواده کوچیک گرمت توی هوای سرد باش
mamne radin
2 آذر 90 18:19
salam. dostam khob shodi??


بله بهترم ممنونممممممممممممممممم
سید امیر عباس بابا
2 آذر 90 18:34
سلام دوست جونی... خوبی؟؟؟ فرا رسیدن محرم رو بهت تسلیت میگم پیشاپیش... یه پیرهن خریدم برا شب هفتم محرم ... میخوام علی اصغر بشم امسال ... میای ببینی بهم میاد یا نه؟؟؟؟ منتظرتم دو تا مطلب آخری وبلاگمو بخون... دوستت دارم... می بوسمت سید امیرعباس بابا
مامان محمدجان
2 آذر 90 20:51
فدای اون دل مهربونت عسل خالهههههههههههحالا بهتری نرگس جون؟


ممنونم خانمی
مامان نازدونه ها
9 آذر 90 9:27
انشالا که هیچوقت درد وناراحتی تو خونتون نباشه اما خوش بحالت که همچین پرستار خوردنی رو تو خونتون دارین انشالا چراغ دلت بشه
shima
13 آذر 90 18:33
eeeeeeeeeeeeeeeeey joonamparastar kocholoe mamani