ماهانماهان، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

ღღ نازدار مامانش ღღ

✿◕ ‿ ◕✿ .... ماهانی من .... ✿◕ ‿ ◕✿

  توی یک ماه گذشته حکومت نظامی شدیدی تو خونه مون بود آخه باباجی امتحان داشت و ماهان نمیذاشت درس بخونه تا بساط کتاب و جزوه رو میدید میگفت منم امتحان دارم بهش میگفتم ماهان بیا پیش من بزار بابا درس بخونه میگفت مامانی بزار کارم تموم بشه باباجی هم حسابی از دستش عصبانی میشد هر جا میرفت ماهانم مثل جوجه دنبالش میرفت یه جزوه هم براش درست کرده بودم میزد زیر بغلش ؛کیفش رو میگرفت دستش و شروع میکرد به درس خوندن و لغاتی که باهاش کار میکنم رو تکرار میکرد و با مدادش یه چیزایی رو کاغذ میکشید الان قشنگ یه گردی رو میکشه و چشم میزاره و میگه این باباجیه      ...
4 بهمن 1390

ماهان چی دوست داره

                                                                                                           &nb...
3 بهمن 1390

˙·٠•● کارمندکوچولوی شرکت کاله ●•٠·

  چند روز پیش با ماهانی رفتیم شرکت کاله تا چیزی رو به باباجی بدیم باباجی وقتی از اتاقش اومد پایین ماهانی پریید بغلش و مدام میگفت منو ببر پیش دوست باباجی خلاصه ماهانی رفت بالا و اونجا حسابی دل دوستان باباجی رو با بوسهایی که براشون فرستاده بود برده بود ....... تازه یکی از دوستان باباجی وقتی داشته صحبت میکرده گفته آره ماهانی هم بهش گفته آره نگو بگو بله خلاصه اونجا کلاس ادب راه انداخته بوده.... نقاشی کشیده ، بن تن شده ، باز لایتر شده  با هتاماش (هواپیما) روی میزها مانور داده و ..... چند تا عکس هم دوستهای باباجی ازش گرفتن که در ادامه میزارم..... ...
20 دی 1390

تشکر...... تشکر.....

  سلام به همه دوست جونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا از همه اونایی که با کامنتهای زیباشون تولد ماهانی رو تبریک گفتن یک دنیا ممنون و سپاسگزارم ..................... واقعا من به داشتن دوستایی به خوبی و با محبتی شما  عزیزان افتخار میکنم من و ماهان همه شما رو دوست داریم و دست محبت شما رو به گرمی می فشاریم. و اما از دوستهای با محبتی هم که از ما تو وبشون یاد کردن خیلی خیلی ممنونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم     هامان جونم و مامان نازش   النا جون و مامان مهربونش  پریسا ...
20 دی 1390

✿ التماس دعا......

دوست جونــــــــــــــــــــــــــــــــــام انار جون دختر یکی از دوستان نی نی وبلاگی عزیز با آب جوش سماور سوخته و 38 درصد سوختگی داره برای دل سوخته مامانش و زخمهای انار جون دعا کنین اوضاعش اصلا خوب نیست خیلی براش دعا کنید خیلی بی نهایت . ...
15 دی 1390

✿........اخبار این چند روز.......✿

  سلام به همه دوست جونام بابت تبریک برای قالب وبلاگ از همه شما ممنون و سپاسگزارم .... این روزا حال روحی ام اصلا خوب نیست و دست و دلم به نوشتن نبود ولی یک کم با خودم کنار اومدم و تصمیم گرفتم یه چند خطی بنویسم و سر فرصت به همه دوستان هم سر بزنم واما ماهانی این روزا با دوچرخه ای که برای تولدش براش خریدیم حسابی سرگرم شده و قشنگ یاد گرفته که پا بزنه ...... چند روزه که بهم میگه مامانی خودتو خیلی دوست دارماااااااااا هر وقت از دستش ناراحت شدم  بهش گفتم من الان ناراحتم اوج ناراحتی منه حالا یاد گرفته تا چیزی میشه میگه مامانی الان اوج ناراحتی ...
11 دی 1390

بنر ماهان جون

دوست جونام این کد بنر ماهان جونمه اگه لطف کنین تو وبلاگتون بزارین ممنون میشم!     کد بنر:   ...
4 دی 1390

قالب جدید وبلاگ

این قالب جدید و خوشگل  رو دایی بنی جون به مناسبت تولد ماهانی زحمتش رو کشیدن و درست کردن یک دنیا از محبتشون ممنونم ...
28 آذر 1390

تولد ماهان جونم

به نام وجودی که وجودم ز وجودش به وجود آمده است تقدیم به تو که برای من از پاک پاکتری ، از گل زیباتری ، از کبوتر آزادتری ، از ستارگان درخشانتری ، خوب من الان که این را مینویسم ٣ سال از با هم بودنمان میگذرد  ،در این ٣ سال با صدای نفسهایت نفس کشیدم ، با خندیدنت خندیدم ، با گریستنت گریه کردم ، با حرف زدنت عشق کردم ،با نوازشهایت جان گرفتم ،با بازی کردنت ذوق کردم ، با بوسیدنت دنیا رو از آن خود کردم ٣ سالی که سرشار از عشق و محبت بود.....     سه سال پ یش ٢٤ آذر ٨٧ امروز  بود که پا به این دنیا گذاشتی خدا یکی از فرشته های زیبا و مهربانش را به این دنیا هدیه...
24 آذر 1390
3215 0 108 ادامه مطلب

هورررررررررررررررررا فردا تولده

                  لحظه های هستی من از تو پر شده ست در تمام روز در تمام شب در تمام هفته ...در تمام ماه در فضای خانه .. کوچه .. راه در هوا .. زمین .. درخت .. سبزه .. آب در خطوط در هم کتاب در دیار نیلگون خواب ...  خوب نازنین من . . . تولدت مبارک ستاره درخشان من روز تولدت ستاره باران ...
23 آذر 1390